در زندگی رنجهایی از سوی " دیگری " بر ما تحمیل میشود و این امر برای آدمیزاد غیرقابل اجتناب است؛ فلسفهای که به گوشهنشینی ترغیب میکند بیشک فلسفهای خام و عاری از شناخت ذات است. اما تناقض زندگی آن جاییست که برای بهبود حال هیچ " دیگری" ای به فریاد آدم نمیرسد و این تویی که برای شادمانی باید با ارتش یک نفرهی خودت فقط بجنگی و در این مسیر چشم به راه هیچ یاری رسانی نباشی
ما در ایران فعلی ابدا روشنفکر نداریم چرا ؟ چون یه روشنفکر باید همیشه در حال تحلیل و تفسیر باشه ، در واقع این تحلیل کردن از مسائل خرد تا مسائل کلان رو در بر میگیره و همواره در حال پرسشه. حالا چرا میگم روشنفکر نداریم در این دوران؟ به خاطر اینکه اطراف ما پر شده از آدمایی که صبح تا شب در حال نقد حاکمیت و دولتن و حتی دین و مسائل دینی اما همین افراد کمترین کنش رو نسبت به رفتار مردم دارند ، چرا که اگه قرار باشه مردم هم نقد کنند دیگه نه حمایت مردم رو دارند نه
درباره این سایت